به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم فضا را یکنفس پُر کن به هم نگذار لبها را به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را دلیلِ دلخوشیهایم! چه بُغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم سببها را بیا اینبار شعرم را به آداب تو میگویم که دارم یاد میگیرم زبان با ادبها را غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
۶مرداد تولد همه ی زندگی منه میخوام پیشاپیش تولدشو بش تبریک بگم و براش آرزوی موفقیت همیشگی کنم.
نازنینم بهترین ها رو برات آرزو دارم چون تو لایق بهترینی عزیزم...
تازگی ها اخلاقش تند شده و دستور هم میدهد که آب بیاور و مداد بیاور و غیره.من محلش نمیدهم اما خوب تحمل کردن غرغرهایش سخت است که دارم عادت میکنم.
به بچه ها هیچ محل نمیدهد مثلا به پسر یکساله برادرم که خودش را برای او میکشد.دیشب دختر خاله ام را پاگشا کرده بودم و داشتم غصه رفتارش را میخوردم که یادم آمد بچه را باید همانجور که هست پذیرفت و حالم بهتر شد.
من خوبم واین روزها عقلم بر احساسم میچربد.
جایی که آزادی فقط نام یک میدان است!
خوشا به حال مسافرکشان میدان آزادی چه آزادانه فریاد می زنن آزادی آزادی...
و عابری خسته می پرسد آزادی چند؟
و من شخصی را دیدم که سوال کرد آزادی کجاست؟
گفتم: رد کردی آزادی قبل از انقلاب بود!
عملیات رف خوانی کتابخانه از مورخ ۱۳/۷/۱۳۹۲ به منظور دستیابی به آمار واقعی موجودی منابع کتابخانه آغاز و تا مورخ ۲۵/۷/۱۳۹۲ ادامه خواهد داشت . در مدت انجام این عملیات ، کتابخانه از ارائه امانت کتاب به اعضای گرامی معذور خواهد بود . انشاء ا... در نظر داریم خاطرات شیرین و تلخی که ممکن است در طول این مدت اتفاق بیفتد را در این وبلاگ بیاوریم .
خیابونی که نصف قدم های زندگی من روی آسفالت این خیابون برداشته شده
خیابونی که منو از همون روزهای نوزادی(!)تا الان به خودش دیده
قشنگترین خیابون شهر من برای من؛همینجاست
خیابون ولیعصر
که درختای بلندش سر به فلک کشیده اند
+پ.ن؛هوای اینجا به نظرم با بقیه نقاط تهران فرق داره؛تمیزتره...آسمونی تره
بی هیچ عطری.. آغوشی ..نگاهی..
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم
اما حالا اگر دور شوی
چه کنم با این همه وابستگی؟!
+ نگاهش میکردم میترسیدم کسی از نگاهم به اون غوغای درونم پی ببره
سعی میکردم ظاهر رو حفظ کنم و جوری نشون میدادم که کاملا طبیعی و بی تفاوتم...
اما اگه اون لحظه خبر از دلم داشتن...
سرش پایین بود احساس میکردم دوست نداره من اونجا باشم اما اینکه بی تفاوت سرش تو گوشیش بود با خودم میگفتم اصلا براش فرقی نداره...
احساس کردم خسته تر از گذشته است نگاهش راه رفتنش حرف زدنش و حتی لبخنداش...
چی به سرت اومده بود؟؟؟
دوست داشتم اونقدر بهش نزدیک بودم که دستاشو میگرفتم و زل میزدم تو چشاش و ازش میپرسیدم چیه عزیزم؟ چرا اینقدر ناراحتی...
اما حیف...
اون روز من شاید تونستم گوشه ای از دلم رو راضی کنم برای خوب دیدنش حرف زدن باهاش...
خدایا مگه دوست داشتن چه قدرتی داره که من رو چنین خار کردی؟؟؟
کاش میشد میتونستم یه جور آرامشش باشم همونجور که اون آرامش منه...
خیلی دوسش دارم... و دلیلش رو نمیدونم
از کی
از کجا
و چرا...
نمیدونم...
فقط میدونم تنها کسی که لایق دوست داشتنه نجیب منه...
سخنان جالب از عروسک ماندگار برنامه ی کلاه قرمزی
لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.............
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم
عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657
مسیر بهشت
مسیربهشت از کنار توئه
چه راحت هواتو نفس می کشم
پای هرکی غیر از تو باشه وسط
بهم شک نکن پامو پس می کشم
کسی که حالا روبروی توئه
مگه میشه جز تو تصور کنه
بخوادم نمی تونه تنهایی شو
بجز تو با هیچ کی دیگه پر کنه
چی می دونه من عاشق کی شدم
کی می تونه حتی شبیهت بشه
چه عطری زدی به خودت که فقط
منو قلبمو سمت تو می کشه
من آماده لحظه های تو ام
تو که لحظه هامو عوض میکنی
تو هر وقت اراده کنی با نگات
مسیر نگامو عوض می کنی
***
مسیربهشت از کنار توئه
چه راحت هواتو نفس می کشم
پای هرکی غیر از تو باشه وسط
بهم شک نکن پامو پس می کشم
کسی که حالا روبروی توئه
مگه میشه جز تو تصور کنه
بخوادم نمی تونه تنهایی شو
بجز تو با هیچ کی دیگه پر کنه
***
من آماده لحظه های تو ام
تو که لحظه هامو عوض میکنی
تو هر وقت اراده کنی با نگات
مسیر نگامو عوض می کنی
«دانلود آهنگ مسیر بهشت از مهدی مقدم»
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم
عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657
رُوِي أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ:
لا يکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِيمَانُهُ حَتَّى يحْتَوِي عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِيةٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يا رَسُولَ اللَّهِ مَا يکُونُ الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ يا عَلِي مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يکُونَ
از رسول خدا (ص) روايت شده که فرمودند ايمان مومن کامل نمي شود تا اينکه داراي 103 خصلت در فعل و عمل و نيت و باطن و ظاهر گردد آنگاه اميرالمومنين( ع) فرمودند يا رسول الله آن 103 خصلت کدامند؟ فرمودند يا علي از جمله صفات مومن اينست که:
جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِي الذِّکْرِ- کَثِيراً عِلْمُهُ -عَظِيماً حِلْمُهُ-
انديشه اش بسيار متحرک و پوياست –ذاتا متذکر وبه ياد خداست –علم و دانشش فراوان –بردباريش بزرگ
جَمِيلَ الْمُنَازَعَةِ- کَرِيمَ الْمُرَاجَعَةِ- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش –بزرگوار در بازگشت و پذيرش –سعه صدرش از همه بيشتر –و نفسش از همه خاکسار تر است
ضِحْکُهُ تَبَسُّماً- وَ اجتماعه تَعَلُّماً- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خنده اش تبسم -گرده هماييش براي تعلم و يادگيري –تذکردهنده به غافل- و آموزنده جاهل است
لَا يؤْذِي مَنْ يؤْذِيهِ _وَ لَا يخُوضُ فِيمَا لَا يعْنِيهِ_ وَ لَا يشْمَتُ بِمُصِيبَةٍ
به کسي که آزارش مي کند آزاري نمي رساند – و در آنچه به دردش نمي خورد وارد نشود و هيچ کس را به مصيبتي سرزنش و شماتت نمي کند
وَ لَا يذْکُرُ أَحَداً بِغِيبَةٍ- بَرِيئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هيچ کس را با غيبت ياد نمي کند –از کارهاي حرام بيزار است –و در موارد شبهه قدم بر نمي دارد
کَثِيرَ الْعَطَاءِ- قَلِيلَ الْأَذَى- عَوْناً لِلْغَرِيبِ -وَ أَباً لِلْيتِيمِ
بخششش فراوان –آزارش بسيار کم –براي غريب و ناآشنا ياور –و براي يتيم پدر است
بُشْرُهُ فِي وَجْهِهِ- وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابي و خرمي اش در چهره –وحزن و اندوهش در دل –و به نياز خود (به خدا ) خرسند است
أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ- لَا يکْشِفُ سِرّاً- وَ لَا يهْتِکُ سِتْراً
شيرين تر از عسل- وسخت تر از سنگ است –و هيچ رازي را فاش نسازد –و هيچ پرده اي را ندرد
لَطِيفَ الْحَرَکَاتِ- حُلْوَ الْمُشَاهَدَةِ -کَثِيرَ الْعِبَادَةِ- حَسَنَ الْوَقَارِ
حرکاتش لطيف- ديدارش شيرين-عبادتش بسيار – وقارش نيکو
لَينَ الْجَانِبِ- طَوِيلَ الصَّمْتِ- حَلِيماً إِذَا جُهِلَ عَلَيهِ
برخوردش نرم –سکوتش طولاني است – اگر درباره او به ناداني رفتار شود حليم و بردبار است
صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيهِ- يجِلُّ الْکَبِيرَ وَ يرْحَمُ الصَّغِير
برکسي که به او بدي کرده است شکيبا است –بزرگتر را گرامي داشته و به کوچکتر رحم مي کند
أَمِيناً عَلَى الْأَمَانَاتِ- بَعِيداً مِنَ الْخِيانَاتِ- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَياءُ
بر امانت ها امين- و از خيانت ها به دور است –همدم او تقوا و هم پيمان او شرم و حياست
کَثِيرَ الْحَذْرِ- قَلِيلَ الزَّلَلِ- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ -وَ کَلَامُهُ عَجِيبٌ
پرهيزش بسيار –و لغزشش کم حرکاتش مودبانه –وگفتارش مايه شگفتي است
مُقِيلَ الْعَثْرَةِ- وَ لَا يتَّبِعُ الْعَوْرَةَ- وَقُوراً صَبُوراً- رَضِياً- شَکُوراً
از خطا و لغزش در مي گذرد –و در پي عيوب ديگران نمي رود –با وقار –صبور –خشنود و راضي –سپاسگذار
قَلِيلَ الْکَلَامِ- صَدُوقَ اللِّسَانِ- بَرّ-اً مَصُوناً
کم حرف –راست گفتار –نيکوکار-مصون –و محفوظ
حَلِيماً- رَفِيقاً- عَفِيفاً –شَرِيفاً- لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
بردبار-رفيق و سازگار-پاکدامن –با شرافت است لعن کننده و دروغگو نيست
وَ لَا مُغْتَابٌ- وَ لَا سَبَّابٌ- وَ لَا حَسُودٌ- وَ لَا بَخِيلٌ- هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غيبت کننده نيست –دشنام نمي دهد نه حسود است و نه بخيل –گشاده رو و شاداب است
لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ -يطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظريف و حساس است –و نه کنجکاو و جاسوس –از کار ها عالي ترين را طلب مي کند –و از اخلاق برجسته ترين را
مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ -مُؤَيداً بِتَوْفِيقِ اللَّهِ- ذَا قُوَّةٍ فِي لِين
حفظ خدا شامل حال اوست –به توفيق الهي ياري شده است –و در عين نرمش قوي است
وَ عَزْمَةٍ فِي يقِينٍ -لَا يحِيفُ عَلَى مَنْ يبْغِضُ- وَ لَا يأْثَمُ فِي مَنْ يحِبُّ
و تصميمش همراه با يقين –با کسي که دشمن باشد ستم نمي کند –و درباره کسي که دوستش دارد به گناه نمي افتد
صَبُورٌ فِي الشَّدَائِدِ- لَا يجُورُ وَ لَا يعْتَدِي- وَ لَا يأْتِي بِمَا يشْتَهِي
در سختي ها بسيار شکيباست –نه ستم مي کند و نه تجاوز –و هر چه دلش خواست انجام ندهد
الْفَقْرُ شِعَارُهُ- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ -قَلِيلَ الْمَئُونَةِ- کَثِيرَ الْمَعُونَةِ
جامه زيرينش نياز (به خدا)- و جامه زبرينش صبر ومقاومت – هزينه و زحمتش اندک –کمک و ياريش بسيار
کَثِيرَ الصِّيامِ -طَوِيلَ الْقِيامِ- قَلِيلَ الْمَنَامِ- قَلْبُهُ تَقِي- وَ عِلْمُهُ زَکِي
روزه داري او بسيار –قيام و عبادتش طولاني –خوابش کم –قلبش پرهيزگار و علم و دانشش پاکيزه است
إِذَا قَدَرَ عَفَا -وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى- يصُومُ رَغْباً -وَ يصَلِّي رَهْباً
هنگامي که قدرت يابد عفو نمايد – و هنگامي که وعده دهد وفا نمايد –با ميل و رغبت روزه مي گيرد –و با ترس و خوف نماز مي خواند
وَ يحْسِنُ فِي عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَيهِ -غَضَّ الطَّرْفِ- سَخِي الْکَفِّ
چنان نيکو عمل مي کند که گويا او را مي بينند –ديده اش (از ناروا )فرو بسته –دستش باسخاوت است
لَا يرُدُّ سَائِلًا -وَ لَا يبْخَلُ بِنَائِلٍ- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ
در خواست کننده اي را رد نکند –ونسبت به دستاورد ديگران بخل نورزد –با برادران ارتباط وپيوستگي دارد –در نيکوکاري پياپي اقدام کند
يزِنُ کَلَامَهُ وَ يخْرِسُ لِسَانَهُ- لَا يغْرَقُ فِي بُغْضِهِ- وَ لَا يهْلِکُ فِي حُبِّهِ
سنجيده سخن مي گويد و زبانش را مي بندد-در خشم و دشمني غرق نشود – و در دوستيش هلاک نگردد
لَا يقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِيقِهِ وَ لَا يرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ- وَ لَا يتَعَلَّمُ إِلَّا لِيعْلَمَ وَ لَا يعْلَمُ إِلَّا لِيعْمَلَ
باطل را از دوستش نمي پذيرد و در مقابله با دشمن حق را پايمال نمي کند –دانش را نمي آموزد مگر براي دانستن و آگاهي و نمي آموزد مگر براي عمل
قَلِيلًا حِقْدُهُ- کَثِيراً شُکْرُهُ- يطْلُبُ النَّهَارَ مَعِيشَتَهُ- وَ يبْکِي اللَّيلَ عَلَى خَطِيئَتِهِ
کينه اش اندک –شکروسپاس بسيار –در روز به جستجوي معاش مي پردازد ودر شب بر خطا وگناهش گريه مي کند
إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْيا کَانَ أَکْيسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ
اگر با اهل دنيا همراه شود زيرکترين آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارسا ترين آنهاست
لَا يرْضَى فِي کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ- وَ لَا يعْمَلُ فِي دِينِهِ بِرُخْصَةٍ
در کسب خويش موارد شبهه را نمي پسندد –ودر عمل به دينش دنبال عذر و رخصتي نمي رود
يعْطِفُ عَلَى أَخِيهِ بِزَلَّتِهِ- وَ يرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِيمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دينيش به عطوفت رفتار نمايد –و حق دوستي ديرينه را مراعات مي کند
منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص
تعداد صفحات : 12