تازگی ها اخلاقش تند شده و دستور هم میدهد که آب بیاور و مداد بیاور و غیره.من محلش نمیدهم اما خوب تحمل کردن غرغرهایش سخت است که دارم عادت میکنم.
به بچه ها هیچ محل نمیدهد مثلا به پسر یکساله برادرم که خودش را برای او میکشد.دیشب دختر خاله ام را پاگشا کرده بودم و داشتم غصه رفتارش را میخوردم که یادم آمد بچه را باید همانجور که هست پذیرفت و حالم بهتر شد.
من خوبم واین روزها عقلم بر احساسم میچربد.