تحلیل عشق از نگاه دکتر الهی قمشه ایـی
در تمام دورانهای تاریخ بشریت به دنبال 4 "اکسیر" بوده.
1- کیمیاگری و تبدیل "مس" به "طلا"، برای ثرومتند شدن.
2- نوش دارو و داروی همه ی درد ها.
3- مهر گیاه و محبوب بودن.
4- اکسیر حیات و عمر جاودانه داشتن.
بشریت هیچ گاه به این چهار اکسیر دست پیدا نکرد، ولی "اهل معرفت"
هر چهارتاشو پیدا کردند و آن هم با کمک "عشق".
"عشق" تنها راهی است که می تواند...
1- تبدیل "مس" وجود، به "طلا"....مُرده بُدم، زنده شُدم. گریه بُدم، خنده شُدم.
تبدیل، "مرده" به "زنده" مهمتره و با ارزشتره یا تبدیل "مس" به "طلا".
دست از مس وجود چو مردان ره بشو........ تا کیمیای عشق بیاید و طلا شوی
2- چون تمام دردها و مریضیها از "دل" هست و اگر یه "دلی" بیاد و این "دل" رو ببره
و "دلبری" بکنه، تمام دردها، دوا می شه... و "عشق" تنها "نوش دارویی" هست
که علاج تمام دردهاست...
مرحبا ای عشق پر سودای ما........ای دوای جمله، علتهای ما
3- تنها راهی که انسان "محبوب" بشه، باید "مُحِب" بشه...
اگر با تمام وجود آدمها رو دوست داشته باشی، همه دوستت دارند و محبوب می شوی و اون
"مهره ی ماری" که همه دنبالش بودند رو با "عشق" می توانی پیدا کنی...
مثلاً، "سعدی" و "حافظ" که الان اینقدر "محبوب" هستند
برای اینه که "مُحِب" تمام آدمها بودند...
4- اگر بخوای "جاودانه" بشی...باید خودتو وصل بکنی به آن "جاودانه" (خدا)
و "مضاف"، اون "مضاف الیه" جاودانه بشی و انتساب بَندگی ات،
تو رو جاودانه می کنه و وقتی "عبدالله" شدی و عاشق شدی،
بِدون که جاودانه شدی و آن "اکسیر حیات" رو پیدا کردی...
خلاصـــه شده ای از سخنـــــرانی
«دکتر الهــی قمشــــه ای»
در مورد "عشق"